وقتی یک رابطه تمام شد، تمام شده است.
اگر رابطه تمام شد به یاد داشته باشید که فکر کردن به خاطرات خوب رابطه میتواند تمام دلایل منطقی را از ذهن شما پاک کند و در نتیجه دوباره به همان رابطه مسموم بازگردید. خیلی طبیعی است که مغزتان شروع به خیالبافی کند و شما را قانع کند که این رابطه آنقدرها هم که فکر میکردید بد نبوده است ولی اشتباه را تکرار نکنید. موقعیت را بپذیرید و سعی کنید به سمت آینده حرکت کنید.
از تداعی کننده ها پرهیز کنید.
از تمام محیطهایی که ممکن است شما را به یاد رابطه بیندازند پرهیز کنید. حتی اگر دوستان مشترکی داشتید برای مدتی از آن ها دوری کنید، به هیچ وجه به محیط هایی که احتمال حضور او وجود دارد، نروید.
مسئولیت تصمیم خود را بپذیرید.
سعی کنید با درد ناشی از جدایی کنار بیایید، طبیعی است که بعد از جدایی احساس خلأ و گیجی کنید اما باید مسئولیت تصمیم خود را بپذیرید و امید داشته باشید که همه چیز خوب خواهد شد.
نگذارید نفرت جای عشق بنشیند.
بعد از مدت کوتاهی وارد مرحله نفرت میشوید و به شدت از همه چیز خشمگین می شوید. هم از خودتان عصبانی هستید هم از طرف قبلیتان، اما بعد از مدتی به این نتیجه خواهید رسید که این جدایی اجتنابناپذیر بوده است. در واقع این خشم و غلیان احساسات خیلی طولانی نخواهد بود، سعی کنید کارهای مثبت انجام دهید تا از آنها انرژی بگیرید، سعی نکنید نفرت را جایگزین عشق به دوست قبلیتان کنید.
یک شبکه اجتماعی از دوستان بسازید.
بعد از جدایی، شما به کسانی نیاز دارید که دوست تان داشته باشند و شما را درک کنند، سعی کنید بیشتر در جمع دوستان و اقوام دلسوزتان باشید، آنها به شما کمک می کنند زودتر خودتان را پیدا کنید و روی پای خود بایستید، یک شبکه آرامبخش از دوستان بیش از هر چیز میتواند از دردها و آلام شما کم کند.
داستان را بدون سانسور بنویسید.
سعی کنید آنچه درونتان وجود دارد را روی کاغذ پیاده کنید، البته حواستان باشد که باید کاملا با خود صادق باشید و خودتان را سانسور نکنید. یکی از مهمترین فواید نوشتن این است که شما وقتی قلم به دست بگیرید ناگهان احساساتی روی کاغذ میآید که خودتان از دیدن آنها شگفتزده شده و در نتیجه به یک بینش و شناخت عمیقتر از خود میرسید و علاوه بر همه این ها نوشتن از بار غمها کم میکند و دیگر احساس خفگی نخواهید کرد چون احساس میکنید مغزتان خالی شده است.
علایم هشدار برای خودتان قرار دهید.
یکی از بهترین راهها برای فراموش کردن رابطه قبلیتان این است که فهرستی از تمام دلایلی تهیه کنید که میگویند چرا او برای شما فرد مناسبی نبوده است. ظالم و صریح تمام دلایل را بنویسید، اینجا جایی نیست که بخواهید چیزی را ببخشید. از تمام وقایعی بدی که بین شما اتفاق افتاده احتمالا نشانهای دارید، آن نشانه را به همراه احساسی که در آن لحظه داشتید کنار هم بگذارید. به خصوص اگر زمانی دلتان هوای عشق قبلی را کرد سراغ این یادآوری کنندهها بروید.
چیزهای جدید پیدا کنید.
یک جدایی میتواند شروع یک زندگی دوباره باشد، به همین دلیل پیشنهاد میکنیم دکور اتاقتان را تغییر دهید، وسایل شخصیتان را دوباره سامان دهید و کمی جا برای چیزهای نو باز کنید؛ حتی سعی کنید احساسات تان را هم تازه کنید. آشفتگی و کهنگی میتواند شما را افسرده کند و فقط استرسها و اضطرابهای شما را افزایش دهد. وقتی سعی کنید همه چیز را دوباره سامان دهید و مرتب کنید، مغزتان این آمادگی را پیدا میکند که خود را از درد جدا کند.
منفیها را دور بریزید.
باید بدانید که احساسات بد و افسوس هیچ دردی را دوا نمیکند. اگر رابطه شما با دوست قبلیتان خیلی ویژه بودهاست باید قبول کنید که همه چیز تمام شدهاست. شما باید به خود تبریک بگویید که این شجاعت را داشتید که رابطه را قطع و بر احساسات خود غلبه کنید.