چرا آدم هایی که دوست دارند در ارتباط باشند ولی در نهایت تنها و مجرد می مانند؟
مهارت ایجاد صمیمیت رو ندارید.
یه مدل دیگه از افراد هم هستن، که رو کاغذ همه چی تمومن. منظورم اینه که وقتی نگاه شون می کنی، جذابن، مهربونن، شغل مناسبی دارن، مهارت و سرگرمی های جالب دارن، به موقع می خندن، در مورد خانواده، زندگی، کار و آرزوهاشون حرف میزنن وخلاصه تو همه چیز خوبن ولی… هیچکس در کنارشون نمیمونه… بهونه های الكی مدام سر راه شون پیدا میشه و جمله معروف، يا دوست معمولی باشیم رو چپ و راست می شنون. افراد این مدلی، رفتارهای سطحی رو به درستی انجام میدن، ولی احساسات درونی شون رو به اشتراک نمی گذارن و در واقع ارتباط عمیقی برقرار نمی کنن.
برای ایجاد صمیمیت در رابطه، لازمه که شما اجازه بدین احساساتتون بروز پیدا کنن و از آسيب پذير بودن در مقابل طرفتون نترسید. یعنی در مورد مسائلی حرف بزنید، که شاید براتون چندان راحت نباشه. یعنی خود واقعی تون رو در معرض رابطه بذارید. عقاید و ارزش هایی رو به اشتراک بذارید که ممکنه با مخالفت طرفتون روبه رو بشن یا حتی باعث بشن که شما رو رد کنه. لازمه شما برای دنبال کردن و رسیدن به کسی که می خواید، ریسک کنید و جسور باشید. برای ایجاد صمیمیت احساسی با دیگران، لازمه که احساساتتون رو بشناسيد وكشف شون کنید. این روزها رابطه شده تبادل زمان، اطلاعات و مایعات بدنی، ولی صمیمیت چیزیه که به صورت طبیعی، از بيان متقابل احساسات و ارزش ها شکل می گیره. رزومه ایه که نمیشه پرش کرد. ناخودآگاه وشخصيه و نمیشه روش اسمی گذاشت و طرف نمی تونه به این صميميت عميق دست پیدا کنه، مگر اینکه اول، احساسات و ارزش های عميق رو در وجود خودش بشناس.
انتظارات نامعقول دارید.
فردی که، تصور می کنه با وجود اینکه خودش هیچی از خودش نداره، خانم ها باید خواستارش باشن و این خانم که شرایط معقولی داره، خودش رو محق میدونه که طرف مقابلش رسما همه چیز تموم باشه. هر دوی این افراد در مورد ذات روابط عاطفی، کاملا دچار توهم هستن. این ویژگی های توهمی، از کمال گرایی افراد نشات می گیره. اینکه با ما به دنبال کمال در دیگران هستيم يا انتظار داریم بقیه ما رو به صورت کامل و تمام عيار ببينن.
هر دو توهمی بیش نیستن. این انتظارات نامعقول می تونه هم در خانوم ها و هم در آقایون وجود داشته باشه و انواع مختلفی هم داره. مثلا من یکبار آقایی رو دیدم که خودش اضافه وزن داشت و شرایط فیزیکی سالمی نداشت، بعد می گفت فقط حاضره با زنی که اندام بی نقصی داشته باشه ازدواج کنه. خب اصلا عجیب نیست که این آقا هنوز مجرده.
دوتا مسئله جديدا تبدیل به کلیشه در روابط شده، که از این قرارن:
سناریو اول: مردی که حواسش به اندازه شکمش نیست ويه شغل نیمه وقت وکم درآمدی داره، غير اجتماعية، ماهی یه بار هم مسواک نمی زنه و از کنار یه نخ دندون هم رد نشده و آخر هفته هاش رو تماما صرف بازی گیم و تماشای فیلم پورن می کنه، اونوقت همیشه شاکیه که چرا هیچکدوم از خانم هایی که باهاشون آشنا میشه، قدر ویژگی ها وشخصيت خفنش رو نميدونن. آخرم به این نتیجه میرسه که پس همه زنها، یه مشکلی دارن. این وسط، افرادی هم هستن که انتظار دارن طرف مقابل برای به دست آوردن توجه و علاقه به پاشون بیفته و وقتی هم این کار رو نمی کنه بهشون بر می خوره. یا افرادی که مثلا فقط چون با طرف یه وعده غذا خورن ويه فيلم با هم دیدن، انتظار دارن که دیگه اون آدم هر روز بهشون زنگ بزنه ويه لنگه پا، در خونشون واسته! و اگه این اتفاق نیفته، آسمون رو به زمین میدوزن. خیلی ساده اس: ما همه، نقص های خودمون رو داریم، هرکسی که باهاش در ارتباط هستيم هم عیب و ایراد های خودش رو داره، صمیمیت و رابطه عاطفی بین دونفری زمانی امکان پذیره، که مکمل نقص های هم باشن. ياد بگيريد که قدردان نقص های طرف مقابلتون باشيد. ياد بگيريد که قدردان نقص های خودتون باشید قدردان باشید چون به شما فرصت میدن تا با تلاش به آدم پخته تری بدل شيد. در غیر این صورت قراره برای مدتی خیلی طولانی، مجرد و عصبانی، باقی بمونيد.
سناریو دوم: خانم حدودا ۳۵ ساله ای که زیباست، لباس پوشیدنش طبق مد روزه، شغل مناسبی داره و میخواد ازدواج کنه، ولی با وجود اینکه کلی آدم دنبالشن، همیشه شاکیه که چرا هیچ مرد درست درمونی دور و برش نیست. آخرین کسی که باهاش در ارتباط بوده مدير مالي بوده، تنيس بازی می کرده و به زبون فرانسوی هم مسلط بوده. ولی این خانم باهاش بهم زده چون شکل ناخن انگشتاش قشنگ نبوده و نمی خواسته تحصیلاتش رو ادامه بده. نفر قبلی جایزه نوبل شیمی رو برده بوده، ولی این خانم باهاش بهم زده چون از نظر ایشون شیمی رشته به درد بخوری نیست و درآمد نداره!!!
برای خودتون احترام قائل نیستید
احترام و تحسينی که شما از دیگران دریافت می کنید، دقیقا به نسبت احترام و تحسينيه که خودتون برای خودتون قائلید. اگه شما از نظر روانی،احساسی و فیزیکی از خودتون مراقبت کنید، اونوقت دیگران هم به مراقبت کردن از شما، از نظر روانی، احساسی و فیزیکی جذب میشن. باور نمی کنید؟ یک ماه امتحانش کنید. حالا چه جوری؟ ازتون میخوام فقط یه ماه حواستون به خودتون باشه. ورزش کنید، خوب بخورید و شب ها به اندازه کافی بخوابید. اجتماعی باشید و با هرکی جلو راهتون سبزشد حرف بزنید. عادتهای بدتون مثل مسواک نزدن و دوش مرتب نگرفتن رو بذارید کنار. در مورد عقاید و باورهاتون بدون خجالت حرف بزنید و در مقابل از دیگران انتظاری نداشته باشید. داشته هاتون رو فقط و فقط به خاطر خود لذت به اشتراک گذاشتن، با دیگران سهیم بشید.
از روی شوق و علاقه با دیگران باشید، ونه از روی اجبار وتنهایی. قضاوت رونه از دیگران و نه از سمت خودتون، نپذیرید. جواب منفی بقیه رو به خودتون نگيريد وشخصيش نكنيد. فقط یک ماه امتحانش کنید و ببینید چه اتفاقی می افته. من متوجهم که انجام این کارها آسون نیست. ولی خب نکته همینجاست! اینکه یک انسان هدفمند باشیم، کار سختيه واحتياج به تلاش زیادی داره، ولی اگر می خواید با یک بزرگسال هدفمند در رابطه باشید، پس لازمه خودتون یه بزرگسال هدفمند باشيد.