آیا در روابط خود با دیگران همواره احساس میکنید دیگران شما را درک نمیکنند؟ آیا احساس تنهایی دارید؟ آیا دیگران شما را شخصی میدانند که بسیار زود آزرده میشود؟ آیا در اکثر مواقع احساس بی پناهی، غم و دلتنگی دارید؟ آیا فکر میکنید هیچکس به شما توجه نمیکند و نیازهایتان برای کسی مهم نمیباشد؟
طبق نظریه جفری یانگ طرحوارهها الگوهای کلی زندگی هستند که تجربیات گذشته، هیجانات و شناختهای ما را در بر میگیرند. در صورتی که عوامل سازنده این الگوها تجربیات ناخوشایند دوران کودکی و نوجوانی بوده و در اثر تعامل مخرب با افراد مهم زندگی شکل گرفته باشند، به آنها طرحوارههای ناسازگار اولیه میگوییم. محرومیت هیجانی نوعی طرحواره ناسازگار اولیه است که به دنبال دلبستگی ناایمن ایجاد میشود. افرادی که در دنیای درونی خود این مفهوم را شکل دادهاند به فقدان عاطفه در افراد اعتقاد دارند و همواره احساس میکنند که در روابط خود درک نمیشوند.
افرادی که دچار محرومیت هیجانی هستند، همواره دنیا را جای ناامنی می دانند این مسئله باعث میشود که آنها دائماً احساس کنند که به میزان کافی در روابط عاطفی خود محبتی دریافت نمی کنند و درک نمیشوند. در واقع افرادی که با طرحواره محرومیت هیجانی زندگی میکنند دائماً احساس ناکامی عاطفی زیادی دارند و بر این باورند که نیازهایشان توسط افراد مهم زندگی برآورده نمیشود.
افرادی که درگیر این طرحواره هستند اغلب خشم فروخورده عمیقی در درون خود نسبت به والدین دارند که در عین حال در تلاش هستند تا آن را سرکوب کنند. نادیده گرفتن این هیجان شدید و بازگرداندن آن به درون میتواند نوعی خشم علیه خود را ایجاد نماید و به صورت علائم افسردگی و غم شدید نمایان شود.
ویژگی افرادی که محرومیت هیجانی دارند:
آنها احساس میکنند که حتی نزدیکترین افراد زندگیشان نیز پاسخگوی نیازهای عاطفی آنها نیستند. آنها باور دارند که هیچکس آن ها را درک نمی کند.
آنها همواره احساس درک نشدن میکنند. نیازهایشان را به کسی نمیگویند، زیرا باور دارند نیازهای عاطفی و روانیشان برای کسی مهم نیست.
از سویی دیگر آنها احساس پوچی و بیمعنایی میکنند. نمیدانند از دیگران و از دنیا چه میخواهند.
هربار که وارد رابطه ی جدیدی می شوند، به هیجان میآیند و بر این باورند او آن مرد و یا زنی است که او را درک میکند و او را بیقید و شرط دوست دارد، ولکن پس از گذشت مدتی مجدداً ناامید میشود زیرا احساس تنهایی و دلتنگی از درون آنها است و هیچکس نمیتواند احساس تنهایی را در واقعیت از آنها بگیرد.
این افراد ظاهری سرد و بی روحی دارند و به آدمها اجازه نمیدهند به آنها نزدیک شوند و با دیگران روابطی سطحی برقرار میکنند. آنها معمولا دوستی که با او احساس صمیمیت کنند ندارند.
دلایل شکلگیری طرحواره محرومیت هیجانی:
1- مادری سرد و بیعاطفه: مادرانی که خود توجه و محبت از والدین شان ندیده اند، نمیتوانند به فرزند خود نیز توجه محبت و توجه بی قید و شرط داشته باشند. دلیل دیگر میتواند افسردگی و بیماری مادر باشد. مادر افسرده توان توجه، لمس کردن، در آغوش گرفتن و محبت به کودک را ندارد. مشکلات و نزاعهای زن و شوهر با یکدیگر نیز انرژی روانی آنها را برای توجه و محبت به کودک را از بین میبرد.
2- والدین کودک را به صورت مشروط دوست دارند. کودک احساس دوست داشته شدن بدون قید و شرط نمیکند و بنابراین خود را دوست داشتنی نمیداند.
3- مادری که دچار مشکلات فوق است، زمان و انرژی کافی برای کودک نمی گذارد و در بهترین حالت به نیاز های اولیه کودک توجه نشان می دهد و محبتی به کودک نمی کند.
4- مادر کودک را در حین ناراحتی و غم آرام نمیکند و بنابراین کودک یاد نمیگیرد چگونه با این احساسات خود مواجه شود و چطور خود را آرام کند.
5- والدین با کودک همدلی نمی کنند و کودک به این نتیجه میرسد که احساساتش برای دیگران بی ارزش است.
روشهای مواجهه با طرحواره محرومیت هیجانی:
اگر فکر می کنید روابطی که برقرار می کنید بر اساس طرحواره محرومیت هیجانی است از آن اجتناب کنید.
نیازهای عاطفی خود را به افراد مورد اعتماد و نزدیک خود بگویید.
به سرعت وارد رابطه ی عمیق عاطفی نشوید و حداقل 6 ماه برای آشنایی وقت بگذارید.
چنانچه در رابطه با فردی هستید که از لحاظ هیجانی سالم است، نیازهای عاطفی خود را به او بگویید و در نظر بگیرید ارضا شدن نیازهای عاطفی شما حقی طبیعی است و حتما نیاز هایتان را بیان کنید تا طرف مقابلتان متوجه شود شما چه نیازی دارید.
از پر توقع بودن خودداری کنید و اگر همسرتان به شما توجه و محبت دارد آن را بپذیرید و زیاده خواه نباشید.
به مشاور و متخصص مراجعه کنید تا در رفع آسیب های وارد شده دوران کودکی به شما کمک کند.